متن آهنگ باران هویاد
بارتو بستی داری میری بگو کجا بدون من
تو قسم خوردی که میمونی ، ببین خدا نموند با من
یادته زیر بارون تو خیابون بامن حرف میزدی
میگفتی اگه کسی بازم بیاد تو زندگیت خط میزنی
تو از عشق برجی ساختی تا مرا زندان کنی
تاوقت پروازم که شد با خاک یکسانم کنی
من از آن عشق بیزارم که فرجامش فراموشیست
باران ببار که دنیای من یک شمع رو به خاموشیست
به آغوشت که بعد من نمیدونم روی کی بازه
به عکسایی که جامونده هنوزم خاطره سازه
به این روزای تلخی که گرفته یه کسی جامو
تو که میدونی چی میگم تو که میدیدی اشکامو
ببار باران برین حالم که رفت از پیشه من ماهم
فقط مانده عکسی که شکست قلب و استخوانم
دعای من فقط اینه نبینی غم تو هیچ وقتی
منم خوشحالم از این حال ببینم که تو خوشبختی
بارتو بستی داری میری بگو کجا بدون من
تو قسم خوردی که میمونی ، ببین خدا نموند با من
یادته زیر بارون تو خیابون بامن حرف میزدی
میگفتی اگه کسی بازم بیاد تو زندگیت خط میزنی
تو از عشق برجی ساختی تا مرا زندان کنی
تاوقت پروازم که شد با خاک یکسانم کنی
من از آن عشق بیزارم که فرجامش فراموشیست
باران ببار که دنیای من یک شمع رو به خاموشیست
به آغوشت که بعد من نمیدونم روی کی بازه
به عکسایی که جامونده هنوزم خاطره سازه
به این روزای تلخی که گرفته یه کسی جامو
تو که میدونی چی میگم تو که میدیدی اشکامو
ببار باران برین حالم که رفت از پیشه من ماهم
فقط مانده عکسی که شکست قلب و استخوانم
دعای من فقط اینه نبینی غم تو هیچ وقتی
منم خوشحالم از این حال ببینم که تو خوشبختی
